-
دو تا پای شکسته
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1391 10:56
یه مدتیه زندگی کردن برام سخت شده از سخت هم یکم اون ور تر صبح شنبه اولین روز ماه رمضان دو تا پام شکست الان دور از جون شما دوتاشون با هم تو گچ به سر می برن اونم تا سه هفته .... توی این دو سه روز حتی کسایی که فکرشو نمی کردم از محل کارم از مافوقم تا همکارایی که صمیمی نبودم باهاشون بهم زنگ زدن و حالمو پرسیدن برام خیلی قشنگ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 07:15
شاید ساعت ها بنشینی و با او حرف بزنی شاید لحن گفتارت اصلاْ عاشقانه نباشد ... اما او عاشقانه می بیند شاید ناراحتش کنی ... که دلخور نمی شود و اگر هم شد ... به قدر مژه بر هم زدنی است اگر دزد روزگارت باشد احساست را می دزدد اگر فرد آرزوهایت باشد ... برای مو به مویش تلاش می کند اگر تار موی بر زمین افتاده و دستان خشک شده است...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1391 08:19
میمیرم، میمیرم واسه برق چشمات میمیرم واسه ناز نگات میمیرم، میمیرم واسه خندیدنت میمیرم تا بشم فدات میمیرم میمیرم میمیرم میمیرم .... لحن نگاهت میگه دوستم داری خدایا حاضرم براش ….. بمیرم
-
بی طاقتی
شنبه 20 خردادماه سال 1391 12:28
می خوام برم دور دورا دلم طاقت نداره دست غم تو داره ...
-
یک راز حقیقی ...
جمعه 19 خردادماه سال 1391 16:02
یک راز حقیقی ... ارزش خوندن این متن به دقایق وقتی هست که شما صرف می کنید پس سعی کنید این دقایق رو از دست ندید دوستان من ... .. . همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر : شغلمان را تغییر دهیم مهاجرت کنیم با افراد تازه ای آشنا شویم ازدواج کنیم فکر میکنیم، زندگی بهتر خواهد شد اگر : ترفیع...
-
تو همه چی نیستی
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 13:49
می گه که من برات همه چی هستم هر چی که بخوای مگه از دنیا چی می خوای با اشکای ندید اما پا به پام اشک می ریخت شنید منم واسش گفتم که تو... تو شبیه کسی که با دستان پر از خرید روزانه در می زنه نیستی تو شبیه کسی که از تو کوچه تو آیفون می گه موبایلمو جا گذاشتم بذار تو آسانسور نیستی تو شبیه کسی که می گه ساعت هشت و نیم بیدارم...
-
زیاده؟
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 13:25
من دو تا دست مهربون می خوام مگه زیاد می خوام
-
ببخشم
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 13:34
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی اگر بد کرده ام هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن کلام من ... ببخشم خدا خوبتر می داند تا کجاها شرمسارم.
-
آخرش که چی؟
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 13:46
به کجا... چنین شتابان
-
حکایت دل
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 08:17
اینجا زمین است، ساعت به وقت انسانیت خواب است دل، عجب موجود سخت جانی است هزار بار تنگ می شود می شکند می سوزد می میرد ولی ... ... باز هم می تپد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 19:27
منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نباش.. اشک هایت را با دستهای خودت پاک کن که همــــــــه رهگذرن..!!!
-
بی جنبه
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 22:37
-
رمز عشق
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 10:30
تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟ تو آیا با شقایق بودهای گاهی؟ نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟ تو آیا قاصدکهای رها را دیدهای هرگز، که از شرم نبود شادپیغامی، میان کوچهها سرگشته میچرخند؟ نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی میکند چیزی نمیخواهد و چشمان تو آیا سورهای از این کتاب هستی زیبا،...
-
سال نوتون مبارررررررررررررررررررررررررررررررک
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:52
تقویم روی میزمو ورق زدم پنج شش تا صفحه بیشتر ازش باقی نمونده بود. چند روزه که داشتم به سال ۹۰ فکر می کردم. می خواستم ازش دلگیر باشم. اول از همه چیزی که ازش یادم اومد این بود که خیلی زود و با شتاب تمام شد. بعد راستکی بهش فکر کردم سال ۹۰ سالی بود که: - موفقیت کاریم خیلی زیاد بود. - موفقیت مالی خیلی خوبی نسبت به سال...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 08:36
زندگی حکمت اوست … زندگی دفتری از خاطره هاست … چند برگی را تو ورق خواهی زد … ما بقی را قسمت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 13:02
دعای باران چرا؟ ...دعای عشق بخوانیم این جا دل ها تشتنه ترند تا زمین.
-
حذف خاطرات
جمعه 30 دیماه سال 1390 23:08
یه دسته گل رز گل بهی بزرگ توی اتاقم بود. با چند تا تک شاخه گل رز گل بهی با شاخه و برگاش امروز مطمئن شدم که باید نداشته باشمشون انداختم توی سطل آشغال خوشحال بودم که دیگه نیستن تا با دیدنشون خاطره ای و روزی رو یادم بیارن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 20:37
شبای تنهاییت بدون لالاییم چطوری خوابت برد
-
وقتی کسی را دوست دارید...
جمعه 23 دیماه سال 1390 13:43
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود. وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید. وقتی کسی را دوست دارید،...
-
تو کی هستی
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 12:42
می خوام بدونم اگه بخواین خودتونو تعریف کنید از خودتون چی می دونید که بگین خودتونو چه جور می دونید؟
-
شب عید میلادی ۲۰۱۲
شنبه 10 دیماه سال 1390 21:21
امیدوارم بابانوئل آرزوهاتون بهترین آرزوهاتونو امشب توی جوراباتون بزاره یاد دوست مسیحیم بخیر تا وقتی که ایران بود همیشه منم یه جوراب داشتم که هدیه سال نو برام گذاشته بود رسم قشنگیه
-
وای به حال دگران
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 14:53
تو برو با دگران وای به حال دگران
-
از که گله کنم
جمعه 25 آذرماه سال 1390 22:49
دلم می خواهد بنویسم از خودم... اصلا شاید خودم نباشم از دلتنگیم ... اصلا شاید دلتنگ نباشم از شکستم... اصلا شاید شکست نخورده باشم شاید نباخته باشم ، شاید نسوخته باشم ، شاید .. شاید خودم اصل دروغ بودم شاید صاف و صادق بودن برای زمانه ام دروغ است شاید مهربان بودن برای این روزگار مطلب مهمی نیست شاید یکدستی و خالص بودن ،...
-
دلگیرم از دست خودم
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 23:00
درست زمانی که فکر می کنی در حال خوشبختی هستی همه چیز خراب می شه فرصت ما تموم شده باید از این قصه بریم فرقی نداره من و تو کدوممون مقصریم خاطره ها رو یادمه لحظه به لحظه مو به مو هیچی رو یاد من نیار اینقد خراب که نگو بد بودمو بدتر شدم میرم با پاهای خودم می رم نمی دونم کجا آخ کم آوردم به خدا دلگیرم از دست خودم کاش عاشقت...
-
وای
شنبه 21 آبانماه سال 1390 11:10
می خوام ببینم این همه کار باید سر یه کارمند بیچاره معصوم بریزین که حتی وقت نکنه بیاد به بلاگش سر بزنه تازه بقیه بیان بگن.......
-
یه سوال
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 08:42
شاید این سوال بارها از ذهنتون گذشته باشه شاید خودتون بارها و بارها باهاش برخورد کردین یا نه اصلا تابه حال این مورد براتون پیش نیومده .................. ولی نظراتونو بگین اگه یکی توی زندگی تون باشه که خیلی دوستون داشته باشه هر کاری که دوست داشته باشین براتون انجام بده هر کمکی که بخواین انجام می ده فقط منتظره که صداش...
-
یه خونه خریدیم
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 10:12
چند روز پیش ما یه خونه خریدیم ی خونه که معماریش از خونه ای که الان داریم قدیمی تره یه پارکینگ داره که خدا نصیب دشمنتون نکنه البته قلقش باید دست بیاد خوبیش به اینه که دو تا حمام و دوتا آشپزخونه و سه تا دستشویی نداره شبا هم وقتی می خوابیم نور آبی مواج به کف خونه نمی تابه شکر خدا شومینه هم نداره ( الحمدلله صدهزاربار شکر)...
-
می گی بی طاقت شدم
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1390 21:28
دلم می خواد یه جمله بگم. اما چند وقتیه که پیش خودم می گم حق نداری بگی ای کاش ای کاش... پس این جور می گم " دوست داشتم غول چراغ جادو واقعیت داشت" دیشت می گفت واقعیت داره شاید دقیقه 90 نمی دونم شاید خیلی از در ها رو کوبیدم و خونه خدا نبوده و اشتباه از من بوده شاید اگه گاه گاه غول چراغ جادو می اومد ... نمی دونم...
-
سفر به دوبی
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1390 22:21
سلام به همه دوستان گل و گلاب گفته بودم می رم سفر ممنون که اومدین و بهم سر زدین و خوش بگذره گفتین. سفر خوبی بود خوش گذشت توصیه می کنم شما هم برین که بهتون خوش بگذره مخصوصاً ویس عزیز شهر دوبی شهر خیلی تمیز و قشنگی بود. همچنین شهر تمیز آسیایی ندیده بودم به حق از بانکوک قشنگ تر بود و طبیعت بکرش جالب تر بود آکواریومی که...
-
میرم سفر
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 16:24
سلام بچه های دسته گل برای همتون بهترین قشنگیا رو آرزو می کنم چندین روزی می رم سفر اگه نبومدم بهتون سر بزنم دلخور نشین مخصوصا تو آرمان می دونم ویس دل نازکه و توی خودشه اما بهم سر می زنه می دونم انوشیروان هم که ازش خاطرجمعن مونده آقای روباه که بیاد بگه از خودت بنویس ابروهاشم تو هم گره کنه و صداشو بزرگ کنه کسی رو از قلم...