دلم می خواد یه جمله بگم.
اما چند وقتیه که پیش خودم می گم حق نداری بگی ای کاش
ای کاش...
پس این جور می گم
" دوست داشتم غول چراغ جادو واقعیت داشت"
دیشت می گفت واقعیت داره
شاید دقیقه 90
نمی دونم شاید خیلی از در ها رو کوبیدم و خونه خدا نبوده و اشتباه از من بوده
شاید اگه گاه گاه غول چراغ جادو می اومد ...
نمی دونم ... نمی خواهم حرفم بوی کفر بگیره
ولی نمی خوام زیر لب فقط این جمله شایسته روزگارم باشه که بگم
گاهی دعا نمی کنی و می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود.
ولی ته ته قلبم می دونم که یه غول هست که هر وقت هر کاری که دلش خواست انجام می ده.
خوب ترین خوب می گه خیلی طاقتت کم شده.
اگه حمکتشو فهمیدی به ما هم بگو که چرا : گاهی می شود و گاهی نمی شود . با دعا یا بی دعا؟!؟
گاهی که همین اتفاق در زندگی من میفته که هر دعایی می کنم اجابت نمیشه،می گویند که خدا صلاح تو را بهتر می دونه وشاید در دراز مدت خواسته تو برات بد بوده هرچند که می خواستی اون کار بشه.
کار ساز ما به فکر کار ماست
فکر ما در کار ما آزار ماست
وقتی که نخوانده عجابت میشوی بدان که یکی که از تو دلش صاف تر هست برایت دعا کرده و خواسته
شاد باشی
چی بگم
اینو تا حالا نشنیده بودم
غول ! چراغ جادو ! میدونم نیست ولی دوست داشتم که بود و منم داشتمش
آرزو بر جوانان عیب نیست
@};-
اگر از خودت بنویسی بیشتر طرفدار داری
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود. واسه ما که تاحالا نشده
خدا هم تو همچین کارائی غولیه واسه خودش