بیکران مهر

تو رقص دلربای ساقه های طلایی گندم در موسقی بادی

بیکران مهر

تو رقص دلربای ساقه های طلایی گندم در موسقی بادی

دکتر شیری

سلام سلام سلام

شاید سلام به خودم ! شاید سلام به شما که خیلی خیلی گلین و اومدین سر بزنین

می دونم که خیلی وقته که نیستم چون واقعاْ نیستم

الان توی سایت دکتر شیری بودم با بی نهایت احترامی که براشون قائلم یکی از نوشته هاشونو توی وبلاگم کپی می کنم .

من این نوشته رو دوست داشتم

منو یاد فیلمای خیلی قدیمی ایرانی یا فیلمای هندی می اندازه / حس زنانه چقد ساده و بی پیچیدگیه ولی حس مردانه رو نمی دونم چجوریه

نوشته های خانم مهسا نعمت را میخوانم و حظ میکنم از زنانگی خالص نوشته هاش:

  • چرا زیر پنجره ی اتاقم یه تلفن عمومی نیست که یکی زنگ بزنه به من و بعد از یه ربع حرفای عاشقانه زدن بهم بگه بیا دم پنجره. منم برم و ببینم داره برام از توی تلفن عمومی دست تکون میده؟ از قضا بارون هم بیاد!
  • چرا ما جزوه نداریم که یه روز با عجله برم دانشگاه و یکی تنه بزنه بهم و جزوم بریزه زمین. بعد با هم شروع کنیم به جمع کردن ورقه ها و دستش یهو بخوره به دستم و من دستمو بکشم عقب و بعد دو ثانیه بدون پلک زدن چشم تو چشم بشیم. از قضا باد تندی هم بیاد!
  • چرا یکی تو یه راهروی شلوغی ازم نمیپرسه که اجازه هست مادرم با مادرتون تماس بگیرن؟ من هم زبونم بگیره و شروع کنم گوشه ی مقنعه ام رو درست کردن و شکسته شکسته جواب بدم: والا چی بگم! از قضا همون موقع یکی صدام کنه و من بگم: ببخشید، باید برم!
  • را وقتی ماشینم پارکه یکی نمیزنه بهش که بعد کارت ویزیتشو بذاره پشت برف پاک کن و وقتی که بهش زنگ می زنم که خسارت ماشینمو بده با سلام من عاشق بشه و از قضا از پولدارهای تهران هم باشه و تنها!
  • چرا یه بار که من دارم ساز می زنم یکی نمیاد یواشکی منو نگاه کنه و بعد تکیه بده به دیوار بقل و چشماشو ببنده واز قضا آهنگی که دارم میزنم رو هم بلد باشه و باهاش زمزمه کنه!

 چرا؟

-------------------------------------

تو که وسواس دست شستن داری، غلط می کنی مجسمه سازی می خونی که دم به دیقه بری دستاتو بشوری!
تو که دستات از صبح تا شب داره تو گچ و گِل و آرژینات و لاتکس وول میخوره، بیخود می کنی لاک قرمز میزنی که یه روزه به فنا بره!
--------------------------------------------

تو را زنانه می خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم
شیشه ی عطر

حتی پاریس – زنانه است
و بیروت – با تمامی زخم هایش – زنانه است
تو را سوگند به آنان که می خواهند شعر بسرایند… زن باش
تو را سوگند به آنان که می خواهند خدا را بشناسند… زن باش

نزار قبانی

نظرات 4 + ارسال نظر
من سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:22 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

اون تلفن عمومی و خوب اومدی .

محیا چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ http://hichyahame.blogfa.com

آره دو پهلو بود
فکر کن می فهمی ... اگه نفهمیدی بدون عاشق نیستی ....
راستی می خوام بازم بیای
منتظرتم

نوزاد چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://www.biamalaysia.blogfa.com

سلام
این یکی جالب بود دخمل!
موفق باشی

مهسا نعمت شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ http://artkadeh.blogspot.com/

سلام
ممنون که وبلاگ من رو خوندید و اینجا هم نوشتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد